به گزارش مشرق، او در این مصاحبه پس از اینکه توضیح داد چگونه از سوی برخی فیلمسازان به ایران دعوت شد و بنا به دعوت یکی از آنها به مهمانی شام آنها رفته، گفت: «کارگردان مرا برای شام به خانهاش دعوت کرد و غذای ایرانی خوشمزه برایم درست کردند.
بیشتر بخوانید:
«دارین حمزه»: در خانه کارگردان ایرانی همه لخت بودند و مشروب هم بود! +فیلم
وقتی رفتم فکر میکردم آنها (ایرانیان) در داخل خانه هم حجاب میپوشند، منم حجاب پوشیدم، با حجاب کامل از بالا تا پایین آنجا رفتم. ولی دیدم زن کارگردان لباس کوتاه پوشیده و همه بیحجاب و عادی... انگار که اینجا (لبنان) است، موسیقی و مشروب و همه چی بود... در داخل خانه هر چه دلشان میخواهند میپوشند، حکومت به داخل خانهها کاری ندارد. در کل مهمانی تنها من پوشش کامل داشتم و آنها همه لخت بودند...»!
دارین حمزه ضمن اعتراف به اینکه نظام جمهوری اسلامی در زندگی خصوصی و شخصی افراد دخالتی نمیکند اما اشارهای تکاندهنده به نحوه ارتباط و سبک زندگی بعضی از اهالی این سینما دارد که بسیار متفاوت با تصور او از یک جامعه و خانواده اسلامی بوده است. پوشش نامناسب، شرب خمر و روابط غیراخلاقی از جمله سبک زندگی نامتعارف بعضی از این دسته افراد است که حمزه به صراحت دربارهاش سخن گفته است. افرادی که به هر حال در یک جامعه اسلامی زندگی کرده و بسیار بیش از اکثریت مردم، از مواهب آن برخوردار بوده و بیش از اغلب مردم نیز از کیسه بیتالمال منتفع شده و ظاهرا قرار است برای این جامعه اسلامی فیلمهایی بسازند که بنا به فرمایش بزرگان انقلاب «دمیدن روح تعهد باشد در انسانها»!
همیشه این سؤال وجود داشته و داردکه چرا این سینمای منتسب به ایران با گفتمان مردم و انقلاب فاصله داشته و از زندگی و دلمشغولیهای آنها نمیگوید؟ و چرا اغلب آثار این سینما همواره از خیانت و مهاجرت و بحران و عشقهای مثلثی و ذوزنقهای و ضربدری و روابط نامشروع و... گفته و میگویند؟ این سؤال همواره ذهن بسیاری از منتقدان و کارشناسان سینمای ایران را به خود مشغول داشته که چرا این سینما اساساًً ربطی و کاری به ایران و مردم و سرزمینشان ندارد نه اینکه مثلا جهانی باشد، خیر! اصلا گویی سینمایی که نام ایران را هم یدک میکشد، مردم این آب و خاک را به کل تحریم کرده و از آنها سخنی به میان نمیآورد؟ در این مملکت هر اتفاقی بیفتد، افتخارات علمی و ورزشی آفریده شود، دشمنان تاریخی این ملت در برابر اقتدار ایران مات شوند، سیل بیاید و فراتر از خرابیها و خسارات، همدلی و اتحاد مردم به منصه ظهور برسد، درنده خوترین موجودات و تروریستهای سالهای اخیر توسط سربازان و رزمندگان این کشور مضمحل شوند، بزرگترین همایش جهانی تاریخ بشریت در کنار گوشمان هر ساله برگزار شده و چشم جهانیان را خیره سازد و... و خدای ناکرده آسمان به زمین بیاید و هرچه بشود گویا اغلب این حضرات فیلمساز عهد کردهاند کاری به این مردم و ایران نداشته باشند و ساز خود را بنوازند، البته اگر ساز دیگران را کوک نکنند!
به راستی با این نوع سبک زندگی بیبندوبارانه و لاابالیگرایانه که پیش از گفتههای بازیگر لبنانی نیز بارها و بارها دربارهاش شنیده بودیم، آیا بازهم از این سینما میتوان خلاف این را انتظار داشت که فیالمثل فیلمهایی ساخته شود تا دغدغههای مردم را بازگوید، تاریخ پرافتخارشان را روایت کند و به ارزشها و باورهای اعتقادیشان بپردازد؟!!